محل تبلیغات شما

دلتنگی‌های بی‌بهانه آواز را در گلو برمی‌خیزاند در جستجوی روزنی برای برآمدن و فریاد کردن و بیرون ریختن اندیشه‌های درهم تلنبار شده و چون نتواند، بناچار می‌جوشد و بر قاب پنجره چشم می‌نشیند. هجوم خاطره‌ها، وزش باد است بر آتش و یاد آن که دوست‌داشتنی‌ترینش بودی، بی‌بهانه‌ات می‌کند برای پنهان کردن اشک‌هایت.

فردا به دیدارش خواهم رفت. گریز از شهر و مردمانش و رو نهادن به بیابان و در گستردگی بیکرانه‌اش خود را گم کردن، مرا به یاد رهائی می‌اندازد.

دلتنگی‌های بی بهانه

چگونه یک میلیون دلار بدزدیم

دلتنگی‌های گاه و بیگاه

یاد ,دلتنگی‌های ,دیدارش ,خواهم ,گریز ,اشک‌هایت ,رفت گریز ,خواهم رفت ,دیدارش خواهم ,به دیدارش ,گریز از

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها